افزایش خشونت های سیاسی و دولتی علیه زنان
انجنیر نسرین منصور انجنیر نسرین منصور

خشونت علیه زنان ازریشه های گوناگون تبعیض و تفاوتهای جنسی نشات میگیرد و پیشینۀ تاریخی داشته که تقریبأ در همه جوامع بشری منجر به تحت تسلط کشانیدن و تعرض علیۀ زنان توسط مردان و ممانعت از پیشرفت در سیر تکامل طبیعی زنان انجامیده است . یکی از انواع خشونت ها، خشونت سیاسی و دولتی است. که تنها بر زنان محدود نمانده بلکه تمام افراد جامعه را دربر میگیرد.

مثلأ عملیات های جنون آمیز ، رقابت های تسلیحاتی، تهاجمات و خشونت های نظامی ، بمباران مناطق مسکونی، لشکر کشی ها و اشغال سرزمین ها توسط نیروهای زورگو و خودکامۀ دولتی، دستگیری و کشتار جمعی ، نژاد پرستی ، شکنجه های وقیحانه در بازداشتگاه ها، گروگان گیری و تحقیر و توهین و تجاوز وبی حرمتی، شکنجه های جسمی و روحی، وضع قوانین اهانت آمیز سادیستی و سایر خشونت های وحشیانه و غیر انسانی که همه ابعاد قرون وسطایی دارند و اما خشونت دولتی علیه زنان شامل تجاوز، تجارت زنان، فحشای اجباری، کار اجباری، تبعیضی و تحقیر جنسی در محیط کار ، تحصیل و مکان های عمومی دیگر میشود. همچنان وضع قوانین ضد زن از سوی دولت ویا حکومتی که در ارگانهای دولتی توسط پلیس، کارکنان زندانها، ارتش ، مأموران گمرکی و یا کارمندان ادارات انجام میشود و حتی سکوت در مقابل آن، خشونت دولتی محسوب میشود. شکنجه ، عقیم سازی اجباری، خشونت در حین جنگ و خشونت علیه زنان مهاجر از موارد خشونت دولتی هستند.

از عوامل تشدید خشونت علیه زنان میتوان فقر، بیسوادی، عوامل فرهنگی، مذهبی و سنتی را نام برد. جدایی زن از زندگی اجتماعی و سیاسی امکان مبارزه برای کسب حقوق را از او سلب میکند.

دولت های زیادی هستند که حتی حقوق ابتدایی زنان را در زمینۀ تحصیل، برخورداری از امکانات بهداشتی و درمانی و تأمین اجتماعی را برسمیت نمی شناسند. به هنگام تعرض به زنان و اعمال خشونت به آنان به ویژه در حوزۀ زندگی خصوصی و خانوادگی به ارگانهای دولتی و قوۀ قضائیه بی تفاوت بوده و یا حمایت لازم را از زنان دریغ می کنند.

به این ترتیب مبارزۀ زنان برای کسب حقوق خود، عرصه های گوناگونی دارد که با یکدیگر پیوند دارند:

عرصۀ خوصی، اجتماعی و سیاسی. در نظر نگرفتن ارتباط بین این عرصه ها و محدود کردن مبارزه به یکی از این عرصه ها ، دست خشونت در عرصه های دیگر را باز میگذارد.

 بر طبق آمارها 70 در صد از زنان تحت خشونت هستند، برای حدود یک چهارم زنان آغاز خشونت از همان شب اول ازدواج است. و در هرثانیه یک زن مورد آزار واذیت قرار میگیرد ودر 95 در صد خانواده ها خشونت اعمال شده از سوی مردان است. همچنین طبق گزارشات جهانی ، امروز باید 200 ملیون زن بیشتر از شمار کنونی در جهان وجود میداشت ولی بیشترین این عده کشته شده اند. 80 میلیون آنها در همان زمان که نطفۀ شان در رحم مادر بسته شد، فقط به جرم دختر بودن سقط شده اند.

 همچنین درین گزارشها آمده است که خشونت در خانواده ها در تمامی طبقات، نژادها وجود داشته و حتی در جوامع مترقی و پیشرفته که خودرا حامی حقوق زن میداند، همواره از برابری و تساوی حقوق زن و مرد بدون هیچ نوع تبعیض سخن بمیان می آورند، از خشونت های خانوادگی گرفته تا خشونت های سیاسی و دولتی بصورت واضح و آشکار دیده میشود.

چنانچه طبق آمارهای منتشره از سوی ادارات دولتی و احصائیه مرکزی کشورهای اروپایی در کار همگون و یکسان زنان با مردان در اروپای غرب زنان 8درصد کمتر از مردان و در اروپای شرق 12 درصد کمتر از مردان حقوق و یا معاش بدست می آورند.

به صورت کل و عمومی زنان در اروپا 18 در صد کمتر از مردان معاش دارند.و بلند ترین تفاو ت به ترتیب در ایسلند 30,3 در صد، اتریش 25.5 درصد ، آلمان 23,8 درصد ، هالند 23,64 در صد و ایتالیا 4,9 در صد معاشات زنان کمتر از مردان میباشد. همچنان اوسط معاشات فی ساعت برای زنان 14,51 آیرو و برای مردان 18,90 آیرو میباشد.

بنابر احصائیۀ که از طرف ادارات احصاویه مرکزی آلمان در سال 2007 بنشر رسیده است در همین سال 42 در صد درجۀ علمی دکتورا را بدست آورده اند و 52 درصد فارغ التحصیل دانشگاه ها زنان بوده است و 16 درصد زنان به درجۀ علمی پروفیسور نایل گردیده اند. اما در کتگوری بلند معاشات تنها 12درصد زنان شامل میباشد. با این تفاوت های کلی دیده میشود  باوجود اینکه زنان در آلمان از فیصدی قابل ملاحظه درجات علمی و تحصیلات عالی برخوردار میباشند، برخلاف در سطوح معاشات بلند در فیصدی خیلی ناچیزی قرار دارند.

همچنان عضویت زنان در در هیئت رئیسۀ احزاب سیاسی آلمان از فیصدی قابل ملاحظه برخوردار نبوده، اما زنان که عضویت احزاب سیاسی را دارند، بیشتر خود آنها میخواهند که بر اساس شایستگی کار و لیاقت شخصی خود ارتقأ نمایند. با وجود اینکه برخی از احزاب میخواهند در ترکیب هیئـت رئیسه فیصدی زنان را به 40 تا 50 درصد برسانند. اکثریت زنان میخواهند که نباید بین زن و مرد تبعیض جنسی قایل شد و صرف به شکل سمبولیک و نمایشی نمیخواهند ارتقأ نمایند. همچنان قابل یاد آوری میدانم که نهاد های حامی حقوق زن و احزاب چپ و مترقی آلمان در اروپا همواره طی گردهمائی ها و متینگ ها و محافل، بر این شعار تأکید مینمایند که زنان با کار مساوی با مردان باید اجرت و استمزد مساوی کسب نمایند.چنانچه یکی از رهبران سندیکاهای بزرگ آلمان "هلگا یشواتیز" در گردهائی در شمالغرب آلمان اظهار داشت:" در مواقع بحران میزان اشتغال کاهش میابد و غالبأ زنان اولین کسانی هستند که شغل شانرا از دست میدهند. زنان نباید قربانیان و بازنده های بحران باشند" و همچنین براین واقعیت تأکید کرد که هنوز هم دستمزد زنان بطور اوسط 23 در صد کمتر از مردان است.

در فرجام یاد آور میشوم که زنان کشورهای پیشرفته و مترقی تا حدود زیادی توانسته اند مشارکت و فعالیت های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی را عملأ بدست بیاورند و بر مبنای علم است که زنان میتوانند صاحب کار و شغل شوند و از وابستگی های اقتصادی، سیاسی . اجتماعی مردان نجات پیدا کنند.

پس بیائید ما زنان افغانستان در راۀ بیرون رفت از خشونت ، ظلم ، اسارت و بدبختی، گامهای معین برداشته در رفع کاهش هرنوع خشونت علیۀ زنان ، قوانین تبعیض زن  و مرد و رسوم کهنه و پوسیدۀ قرون وسطایی مبارزه و سعی و تلاش جدی نموده خواهان برابری حقوق و آزادی برای زنان مظلوم و ستمدیدۀ میهن عزیز ما افغانستان گردیم.

 

"انجنیر نسرین منصور"

مسئول شورای همبستگی زنان افغانستان در آلمان

" ایالت هسن"


November 30th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي